رهنورد زریاب از چهرههای درخشان و ماندگار حوزه ادبی در افغانستان و منطقه بود

به بهانه سومین درگذشت استاد رهنورد زریاب از چهرههای درخشان و ماندگار حوزه ادبی در افغانستان و منطقه
محمداعظم رهنورد زریاب از چهرههای درخشان و ماندگار حوزه ادبی در افغانستان و منطقه بود که تسلط او بر زبان شعر و نثر کلاسیک فارسی و دیگر زبانها و مهمتر از آن شناخت وی از جامعه خود، باعث شد که رهنورد به نویسندهای اثرگذار، صاحب سبک و پرکار بدل شود.
زندگینامه
محمداعظم رهنورد زریاب، در ۱۳۲۳ در گذر ریکخانه شهرکابل چشم به جهان گشود. او مکتب را در لیسه حبیبیه و لیسانس را در رشته خبرنگاری دانشگاه کابل تحصیل نمود و مدتی بعد از پایان تحصیل با استفاده از یک بورس تحصیلی به انگلیس رفت و مدرک ماستری گرفت.
رهنورد زریاب به زبان انگلیسی تسلط داشت و در فلسفه، روانشناسی و جامعه شناسی مطالعاتی زیادی داشت.
محمداعظم رهنورد زریاب یکی از موثرترین و مطرح ترین نویسندگان معاصر افغانستان بود که جامعه فرهنگی ایران و تاجیکستان نیز با آثار او آشنایی دارند.
فشرده زندگی نامه
رهنورد زرياب پس از انجام خدمت سربازی به وظايت زير اشتغال ورزيد: خبرنگار در هفتهنامهً ژوندون، مدير عمومی خبرنگاران روزنامهً اصلاح ـ انيس، مدير مسئول فصلنامهً ARYANA – Afghanistan Republic که به زبان انگليسی چاپ میشد، مدير عمومی دفتر “معرفی افغانستان” (Publicity for Afghanistan)، مسئول بخش هنر در وزارت اطلاعـات و فرهنـگ، آمر دفتـر فرهنـگ مـردم، دبيـر روزنامـهً کابـل تایمـز (The Kabul New Times)، دبير بخش داستاننويسی اتحاديهً نويسندگان، و آخرين مأموريتاش بهعنوان رئيس اتحاديهً نويسندگان افغانستان بود که زمان و مدت آن را با اختلاف نوشتهاند.
او خود مینويسد: “در سال ١٣٦٠ به ریاست انجمن نویسندگان انتخاب شد و خدمات قابل توجهی نیز انجام داد.” البته بدون ترديد اين تاريخ اشتباه است، زيرا باز همو میگويد: “در زمستان سال ١٣٦٨، دکتر اکرم عثمان، که تا آن زمان ریاست انجمن نویسندگان افغانستان را بر عهده داشت، در یک پست سیاسی خارج از کشور گماشته شد و به این ترتیب کرسی ریاست انجمن خالی ماند و مسألۀ انتخاب رییس جدید انجمن مطرح گردید.” دکتر اکرم عثمان آن را “از سال ١٣٦٨ تا سال ١٣٧٠ خورشيدی نگاشته و لطيف ناظمی نوشته است: “ماه می ۱۹۹٠ میلادی، بهعنوان رییس انجمن نویسندگان افغانستان برگزیده شد و در ماه اکتبر سال بعد، استعفا کرد؛ پس از آن در کابل بهکار بازرگانی پرداخت.” و نعمت حسينی مینويسد: “در زمان حکومت دکتر نجیبالله که مقام ریاست انجمن نویسندگان انتخاباتی گردید، رهنورد زریاب خود را در برابر بارق شفیعی، که نامزد حزب بر سر حاکم بود، کاندید کرد، که در نتیجه بهعنوان رییس آن انجمن انتخاب شد.
او پس از چند ماهی از آن پُست استعفا نموده راهی خارج از کشور شد.”
از سال ١٣٧٣ خورشیدی کابل را ترک کرد و به مونپولیه فرانسه رفت، اما پس از تشکیل دولت موقت از سوی وزارت فرهنگ به خدمت دعوت شد و به سمت معاون وزیر فرهنگ انتخاب شد.
نخستین داستان های رهنورد زریاب در آغاز دهه ۴۰ در نشریات ادبی آن زمان منتشر شدند. از زریاب کتاب هایی با نام های آواری از میان قرن ها، مرد کوهستان، دوستی از شهری دور، نقش ها و پندارها، گنگ خوابدیده، حاشیه ها و پیران ها برجای مانده است.
آخرین کتاب رهنورد دور قمر نام دارد که در جریان سال های ۱۳۷۳ تا ۱۳۷۵ خورشیدی در نشریه اتحادیه افغانستان آزاد در پیشاور به چاپ می رسید و بررسی رویدادهای افغانستان را در ۲ دهه اخیر در بر می گرفت. زریاب فیلمنامه ای هم به نام اختر مسخره نوشت که برپایه آن فیلمی به همین نام در کابل تهیه شد.
در ۱۳۶۸ خورشیدی که فضای سیاسی و ایدئولوژیک در افغانستان بازتر شده بود، رهنورد زریاب در زمستان همان سال در اجلاس شورای مرکزی انجمن نویسندگان افغانستان از طرف شماری از نویسندگان غیروابسته به حزب، نامزد ریاست آن از انجمن شد و در برابر کاندیدای حزب حاکم به پیروزی رسید و به ریاست شورای مرکزی انجمن نویسندگان افغانستان برگزیده شد و در مهر ۱۳۷۰ از این مسوولیت کناره گرفت و در اواسط ۱۳۷۲ خورشیدی افغانستان را ترک کرد و اقامت در فرانسه را برگزید.
دهه ۴۰ خورشیدی در افغانستان دهه دموکراسی و برهه ای متفاوت در خصوص نویسندگی است.
این دوره فضای بازی برای نویسنده ها بود و در همین مقطع از زمان است که یکی از بهترین نویسندگان افغانستان یعنی رهنورد زریاب آغاز به نوشتن کرد و با استناد به این گفته واصف باختری در مورد رهنورد زریاب که می گوید: «او تمام قد در درگاه تاریخ داستان نویسی کشور ما ایستاده است.» زریاب از همان آغاز نوشتن گذشته را برای خوانندگان زنده می کند.
داستان های زریاب شخصیت، زمان و مکان، راوی و خط روایت دارد و خلاصه سوژه ای که همه یک جا شده اند و قالب اصلی را شکل می دهند. نخستین داستان هایی را که او در آغاز دهه ۴۰ نوشته و تا روزهای پایانی عمرش مسیر و راه های گوناگونی را پیموده است. زریاب با داستان بی گل و بی برگ آغاز کرد و نزدیک به ۱۰۰ داستان کوتاه نوشته است. او در ۱۳۴۲ خورشیدی در میان داستان هایش یکی از نخستین نمونه های کامل داستان را با داستان کلبه میان دره، دیوار و دیه ارایه کرد که هم زبان و ساختار محکم دارند و تمام عناصر لازمه این قالب در این داستان ها به گونه کامل ارایه شده است.
زریاب در ۱۳۴۳ خورشیدی، داستان های «نمک جادو شده، شکست و دوستی از شهر دور» را منتشر کرد که از این میان نمک جادو شده بـیشتر آمـیخته با یک نوع طنز تـلخ اسـت و دوستی از شهر دور داستانی را که جهان کودکان را ترسیم کرد.
تفکر، آزادی، مرگ، بیهودگی، تنهایی، دلهره، پیروی از نثر میانه تاریخ بیهقی (دوره غزنویان)، متأثر شدن از فلسفه اگزیستانسیالیسم (سارتر، کامو، صادق هدایت و…)، فلسفه مرگ و رقص در آیین بودایی در گلنار و آیینه، از ویژگیهای داستانی زریاب میباشد که کارهای او را از هر داستاننویس معاصر در کشور متمایز میسازد.
آثار
رهنورد زریاب هنگامی که هنوز دانشآموز مدرسه بود، بهکار نویسندگی روی آورد و نخستین داستانهای خود را در مجلههای گوناگون کشور به چاپ رسانيد. از آن زمان تا اکنون بیشتر از صد داستان کوتاه نوشته و به گفتۀ لطيف ناظمی سالها در روزنامهها و مجلات قلم زده است. حتی شماری از داستانهای وی در اتحاد شوروی سابق، ایران و آلمان فدرال اقبال چاپ یافتهاند و از جمله یک مجموعهی داســتانهای کوتاهاش به زبان روســی در ماســکو نيز منتشــر شــده اســت.
از آثار اوست: “آوازی از میان قرنها”، “دوستی از شهر دور”، “مرد کوهستان”، “نقشها و پندارها” داستان، “گلنار و آیینه” رمان، حاشیهها، “گنگ خواب دیده” پژوهش هنری، “مجموعه داستان پیراهنها” ترجمه نویسندههای مختلف، “شمع شبستان” مجموعه خاطرات و “اختر مسخره” فیلمنامه.
سرانجام
استاد محمداعظم رهنورد زریاب، نویسنده نامدار افغانستان، سرانجام در ۲۱ قوس ۱۳۹۹ خورشیدی و در ۷۶سالگی به دلیل بیماری کرونا در شفاخانه چهارصدبیستر کابل چشم از جهان فروبست.
آوازه نام استاد زریاب فراتر از حوزه جغرافیایی افغانستان، در گستره وسیع فارسیزبانان، زبانزد اهالی فرهنگ و هنر بود و آثار و تالیفات او بویژه در عرصه ادبیات داستانی، شهرتی جهانی یافت که برای علاقهمندان زبان فارسی به عنوان میراثی ارزشمند به یادگار باقی خواهد ماند.
حامیه نادری
آژانس خبری گردش اطلاعات